نقل خاطره از خانم ع.ر
شهیده نجمه خیلی اهل مطالعه بود
اوایل کتابهای عادی مثل چشم هایش و رمان های فاخر را مطالعه می کرد
به مرور زمان، سطح کتابهایی که مطالعه می کرد، بالاتر رفت، تا کتاب های شهید مطهری و المیزان و التحقیق و. برای کلاس تدبر در قرآن
من بهش می گفتم: کتاب رو می خوری، به این نمیگن کتاب خوندن!
کتابی رو که من تو یک ماه یا بیشتر تموم می‌کردم مثلا اینقدر هیجان داشت یک هفته ای یا چند روزه میخوند
درسش هم میخوند
تو مترو هم خیلی وقت ها کتاب دستش بود یا کتاب های مدرسه قرآن
هر ایستگاه تا ایستگاه بعد می‌خوند، وقتش تلف نشه
گاهی هم نه
اونقدر مشغول صحبت میشدیم دیگه فرصت به کتاب نمی‌رسید


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها