نجمه سعی میکرد همیشه تو کارهای خیر شرکت کنه، برای مردم خیر می خواست و دنبال حل کردن مشکلات مردم بود

برای ازدواج هم واسطه گری انجام می داد، ما یه گروه امر خیر کوچیک داشتیم که نجمه هم عضوش بود و افرادی که میشناخت رو معرفی می کرد
یه بار دختری رو معرفی کرد و بعدا تو خصوصی بهم گفت که مادر دخترخانم، کسی هست که میاد کارهای نظافت نمازخونه دانشگاه و اینها رو انجام میده
برای من خیلی جالب و عجیب بود، چون خودم هیچ وقت پیش نمیومد که با خانمی که نماز خونه رو تمیز می کنه همکلام بشم چه برسه اینکه بخوام درباره ازدواج دخترش باهاش صحبت کنم
نجمه انقدر مهربون و دست به خیر بود که از هر فرصتی و هر فردی استفاده می کرد تا بلکه بتونه کار خیری انجام بده و همه اش به فکر مردم بود که چی کار می کنه برای هرکسی انجام بده
این کارش برای من خیلی درس و عبرت داشت


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها